شی جین پینگ چین را به کدامین سو خواهد برد؟
به گزارش فروشگاه های میهن، فرید زکریا*؛ برای یک لحظه تصور کنید دنیا برای مردمی که امروز در چین زندگی می نمایند چه شکلی دارد برای مثال، از دید یک زوج معمولی چینی. کشور آنان خانه یکی از بزرگترین و باستانی ترین تمدن های دنیا که مدت ها پیشرو در زمینه علوم بود تا حد زیادی از موج بزرگ پیشرفت نظامی و تکنولوژیک که در غرب در قرن شانزدهم میلادی شروع شد جدا افتاده بود. پس از آن، غرب به دستاوردهای مالی قدرتمندی دست یافت که با انقلاب صنعتی در قرن هجدهم شروع شد.
چین در قرن نوزدهم تحت سلطه قدرت های خارجی بود. در قرن گذشته، زمانی که والدین و پدربزرگ و مادربزرگ این زوج چینی زنده بودند چین از سقوط سلسله چینگ، جنگ های داخلی، اشغال وحشیانه به وسیله ژاپن، نبرد طولانی بین نیروهای چیانگ کای شک و مائوتسه تونگ رنج برد. مائو در آن موقع پیروز مبارزه شد اما پس از آن چین را در 30 سال تجربه انقلابی و پرشور فرو برد: از یک گام بزرگ رو به جلو با هدف تحول مالی و اجتماعی تا انقلاب فرهنگی که همگی با شکست روبرو شدند.
در اواخر دهه 70 میلادی، چین کشوری فرسوده، منزوی، فقیر و با رژیمی انقلابی بود که به علت آرمان سرخ هرگونه ارتباط دنیای را از دست داده بود. پدر و مادر این زوج چینی از فقیرترین افراد دنیا بودند که گزینه های زیادی پیش روی شان قرار نداشت. سپس دنگ شیائوپینگ رهبر حزب کمونیست چین از اواخر دهه 70 تا دهه 90 میلادی آن کشور را راهنمایی کرد و سیاست هایش باعث باز شدن درهای چین به روی بازارها و دنیا شد.
سیاست های او نه تنها به صلح و ثبات یاری کرد بلکه به قول جفری ساکس اقتصاددان پیروز ترین داستان توسعه در تاریخ دنیا بود. برای چهار دهه اقتصاد چین تقریبا به مقدار 10 درصد در هر سال رشد کرد و فراوری ناخالص داخلی سرانه آن کشور بیش از 25 برابر افزایش یافت. با چنین پیشرفت مالی ای جامعه چین نوینی ایجاد شد: جامعه ای بازتر، جاه طلب تر و مطمئن تر از جایگاه خود در دنیا در مقایسه با گذشته.
طبیعی است که مردم چین از غرور و احساس رضایت زیادی برخوردار باشند که گاهی اوقات می تواند به اعتماد به نفس بیش از حد و تکبر تبدیل گردد و زمانی که نقدها مطرح شده از کشورشان در کشورهای غربی را می شنوند ممکن است تعجب نمایند و بگویند خارجی ها از این که چین با چنین سرعتی در رده کشورهایی چون امریکا قرار گرفته عصبانی هستند. البته این دیدگاه تا حدی منصفانه است. همیشه برای ابر قدرت موجود یافتن فضایی برای یک قدرت در حال ظهور سخت بوده است.
با این وجود، مطمئنا انقلاب سوم چین سختی های بسیار را ایجاد خواهد نمود تغییراتی که به وسیله شی جین پینگ رئیس جمهوری فعلی چین ایجاد شده است. شی چین را به سمت سرکوب بیش تر در داخل، ایفای نقش کم تر در بازارهای آزاد و پافشاری قوی تر بر ایدئولوژی کمونیستی در هر زمینه ای سوق داده است. شی در خارج از چین نیز سیاست تهاجمی تری را در پیش گرفته است.
دنگ شیائو پینگ پیش تر در سخنانی گفته بود چین نیازمند پنهان کردن قدرت خود است. دنگ درک می کرد که چین به قدری بزرگ است و به مقدار ای با کشورهای زیادی هم مرز است (که اختلافات مرزی زیادی نیز با آنان دارد) که باید در گذر زمان به دنیا درباره موقعیت اش اطمینان خاطر دهد. وینستون چرچیل نخست وزیر اسبق بریتانیا زمانی گفته بود روسیه معمایی است که در یک راز و در یک معما پیچیده شده است از سوی دیگر چین یک شاخ نعمت یا کورنوکوپیا است: سرزمینی وسیع و پر آب و همزمان سرشار از تناقض.
هر چیزی در خصوص چین بگویید می توانید در آنجا پیدا کنید و همزمان می توانید امری متضاد با آن را نیز در آن کشور بیابید. آیا شی می تواند این کشور پراکنده را کنترل کند و آن را در مسیری که می خواهد بالاجبار راهنمایی کند؟ او تا به امروز در این کار در داخل چین پیروز بوده است.
با این وجود، او با اجرای این ایده زندگی آن زوج معمولی از طبقه میانه چین را کم تر باز می نماید، دچار محدودیت های بیش تری خواهد نمود و باعث می گردد کشور آنان کم تر در دنیا مورد تحسین قرار گیرد. شی چین را تغییر داده اما به گونه ای که ظهور آن کشور را در صحنه دنیای بسیار خطرناک تر ساخته است.
*مجری و برنامه ساز شبکه خبری سی ان ان و تحلیلگر و مفسر سیاسی
منبع: سی ان ان
ترجمه: خبرنگاران
منبع: فرارو